نوشته شده در تاریخ 94/3/12 ساعت 11:36 ص توسط دکتر بالتازار
یا کریم
جوان : یه دارو بده . میلم به غذا نمی کشه .
گفتم : اشتهات کمه ؟
گفت : ضعیفم !
گفتم : شکمت کار می کنه ؟
گفت : نه .
براش قرص بیزاکودیل ( ملین ) نوشتم .
رفت اون ور بگیره .
نسخه پیچ اومد پیشم و گفت : دکتر ! قرص بیزاکودیل بدم برای اشتها ؟؟؟
گفتم : چیکار داری ؟ هر چی نوشتم بده .
گفت : ندم شر بشه داروخونه رو به گند بکشه !!!
( مجتمع پزشکی )
نسخه پیچ 1 : پشت در آسانسور رو ببین . وضع دکترها سکه است . تو این دوره زمونه که کاسبی ها خوابیده وضع دکترها سکه است .
همه بیماریهامون ناشی از سبک غلط زندگیه ( نحوه خوابیدن - غذا خوردن - فعالیت بدنی - فشارهای روحی )
نسخه ای اومد 4 تا پرولوتون 250 داشت ( برای جلوگیری از سقط ) .
نسخه پیچ : ما رو هر نسخه 2 تا میدیم .
آقا : عیب نداره . 2 تا رو بده . میرم یه نسخه دیگه می گیرم !
نسخه پیچ آروم به من گفت : 4 تا رو بدیم ؟ هوم ؟ چه فرقی می کنه ؟
گفتم : آره دیگه . اگه بره یه نسخه دیگه بیاره فرقی نمی کنه .
(( بارها شده دیدم داروهایی که بطور مقطعی به تعداد محدود عرضه می کنیم تا به همه برسه بیماران اون داروها رو تو نسخه های همه افراد خانواده می نویسن و می گیرن . این دور زدن ماست . ))
نسخه پیچ 1 : دکتر ! این آقا موهاشو رنگ کرده ؟!!
نگاهش کردم و گفتم : پرکلاغیه .
بعد آروم گفتم : آقا ! آقا ! ... بیا ... بیا پیشم .
نسخه پیچ 2 زیر لب گفت : آقا ! یه لحظه بیایین . دکتر در باره موهاتون سوال داره - داروهاتون نه . !!!
نسخه پیچ 1 : یه نسخه بود 30 تا زاناکس داشت و داروهای دیگه . چون زاناکس نداشتیم قرار شد ایرانیشو بدیم . آقائه گفت " آزاد بده . " نسخه رفت زیر دست خانم نسخه پیچ . اونم مهرش کرد . آقائه : باباجان ! من آزاد می خواستم چرا مهر کردی ؟ نسخه پیچ 2 : اینقدر داد و بیداد به من کرد منم هیچی نگفتم گذشت کردم گفتم " ببخشید آقا . اشتباه از من بود . ببخشید " . گفتم : نه . کارت درست بود. باید مهر می کردی ...
نسخه پیچ : دکتر ! سوال دارن .
آقای میانسال : این قرصا ( مبندازول ) رو چه جوری بخورم ؟ چند ساعتی ؟
گفتم : برای چی گرفتی ( خریدی ) ؟
گفت : انگل .
گفتم : چه انگلی ؟
گفت : نمی دونم . گفتن بگیر گرفتم !!!
گفتم : فایده ای نداره . همینجوری به دردت نمی خوره .
گذاشت جیبش و رفت !!!
نسخه پیچ 1 : سخنرانی دکنر عباسی رو شنیدی ؟ اگه نشنیدی من کلیپ هاشو دارم . تو دانشگاه امیرکبیر صحبت کرده . گفتم : نه .
گفت : آقای روحانی ازش شکایت کرده .
گفتم : اون که میگه " ما منتقد رو دوست داریم " .
نسخه پیچ 2 : منتقدو دوست داریم تا وقتی که حرف نزده باشه !!!
نسخه پیچ ها نتونستن نسخه رو بخونن .
خانم رفت مطب و برگشت و گفت : به دکتر گفتم " داروخونه میگه خطت خونده نمیشه " دکتر گفت " تو این 10 ساله این اولین باره که یکی میگه خطت خونده نمیشه !!! " . چرا مردمو اذیت می کنین ؟
نسخه پیچ : دکتر گفته ؟؟؟ این خطش خرابه . ما تا حالا چند بارم بهش گفتیم .
خانم : میرم به دکتر میگم که شما گفتین خطش خرابه .
نسخه پیچ همین الان برو بگو !!!
نسخه پیچ از گرفتگی عضلات گردن شکایت داشت .
پرسید : تیزانیدین خوبه بخورم ؟
گفتم : آره .
گفت : نصف بخورم ؟
گفتم : بیشتر از اینا هم میشه .
تا رفتم کتاب ببینم یه دونه قرص کامل رو خورد .
ساعتی بعد گفت : گیجم کرده . نمی دونستم داروهای ایرانی اینقدر اثر داره . من به داروها حساسم .
نتونست سر پا واسته .
فشارشو گرفت 10 روی 8 بود .
رفت بالا روی تخت دراز کشید .
ساعتی بعد اومد پایین .
گفت : گردنم درد می کرد نه تنها خوب نشده گیجمم کرده . توهم زمان و مکان گرفته بودم . تو اگه پزشک شده بودی همه مردمو می کشتی .
حداکثر دوز این دارو 9 تا قرص در روزه . البته شروع باید از نصف تا 1 عدد روزی 3 بار باشه .